زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
 

فتح (مفردات‌قرآن)





فتح از اصطلاحات بکار رفته در قرآن کریم به معنای گشودن و باز کردن است. این کلمه در آیات قرآن به صورت «فتح»، «مفتاح»، «مفاتیح»، «فتاح» و مواردی دیگر بیان شده است.


۱ - مفهوم‌شناسی



فتح به معنای گشودن و باز کردن است، خواه محسوس باشد مثل‌ «وَ لَمَّا فَتَحُوا مَتاعَهُمْ وَجَدُوا بِضاعَتَهُمْ رُدَّتْ اِلَیْهِمْ‌؛ چون متاع خویش گشودند دیدند سرمایه‌شان بخودشان برگردانده شده» و خواه معنوی مثل‌ «فَافْتَحْ‌ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ‌ فَتْحاً وَ نَجِّنِی وَ مَنْ مَعِیَ... .» که مراد پیروزی و رهائی از ستمکاران است.
«قالُوا اَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ‌ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ‌» مراد از بِما فَتَحَ اللَّهُ‌ بشارات رسول خدا (صلّی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) است در تورات که گاهی بعضی از یهود آنها را به مؤمنین نقل می‌کردند لذا بزرگانشان در خلوت آنها را از این کار نهی کرده و می‌گفتند: آیا آنچه را که خدا به شما فهمانده به آنها حکایت می‌کنید تا پیش خدا به وسیله آن با شما محاجّه کنند؟ گوئی یهود خیال می‌کردند اگر آنها نگویند خدا نخواهد دانست لذا در آیه بعدی فرموده آیا نمی‌دانند که خدا آنچه را پنهان یا آشکار می‌کنند می‌داند.
«وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ». فاعل‌ اسْتَفْتَحُوا ظاهرا «رسل» است در آیات قبل، یعنی پیامبران از خدا فتح و پیروزی خواستند در نتیجه عذاب آمد و هر ستمگر لجوج از سعادت نومید شد.
ممکن است فاعل هم پیامبران باشند و هم کفّار که آنها نیز از روی مسخره و عناد یکسره شدن کار را می‌خواستند و می‌گفتند «مَتی‌ هذَا الْفَتْحُ‌ اِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ‌». در این صورت مقصود آنست که هر دو گروه فتح را خواستند ولی به نومیدی کفّار تمام شد.

۲ - فتّاح



فتاح به معنای بسیار گشاینده و آن از اسماء حسنی است مراد از آن عموم است و از جمله فتح و فیصله میان حق و ناحق می‌باشد. «وَ هُوَ الْفَتَّاحُ‌ الْعَلِیمُ‌ و آن یکبار بیشتر در قرآن‌ مجید نیامده است.
مفاتح: وَ عِنْدَهُ‌ مَفاتِحُ‌ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها اِلَّا هُوَ. اَوْ بُیُوتِ خالاتِکُمْ اَوْ ما مَلَکْتُمْ‌ مَفاتِحَهُ‌ اَوْ صَدِیقِکُمْ‌ وَ آتَیْناهُ مِنَ الْکُنُوزِ ما اِنَ‌ مَفاتِحَهُ‌ لَتَنُواُ بِالْعُصْبَةِ اُولِی الْقُوَّةِ این لفظ بیشتر از سه بار در قرآن مجید نیامده است.
مِفْتَح‌ (بکسر میم و سکون فاء و فتح تاء) و مفتاح بمعنی کلید و مفتح (بر وزن مقعد) بمعنی خزانه و انبار است جمع اوّلی و دوّمی مفاتح و و مفاتیح و جمع سوّمی فقط مفاتح آید.
علی هذا مفاتح در سه آیه گذشته احتمال دارد که بمعنی کلید و یا خزانه باشد ولی در آیه اول بقرینه‌ «وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ‌». «وَ اِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ اِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ‌». باید گفت که مراد خزائن است یعنی خزائن و انبارهای غیب نزد خدا است و جز او کسی به آنها دانا نیست و در آیه دوم اگر مراد کلیدها باشد منظور آنست از جاهائی که کلید آنها دست شماست می‌توانید بخورید و یا از چیزی به خوردن مجازید که انبارهای آن دست شماست و در آیه سوم قریب به علم است که مراد خزائن باشد یعنی به قارون از گنج‌ها آن قدر دادیم که حمل گنج‌های او بر گروه نیرومند ثقیل بود.

۳ - پانویس


 
۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۵.    
۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۱۸.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۷۶.    
۴. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۵.    
۵. سجده/سوره۳۲، آیه۲۸.    
۶. سبا/سوره۳۴، آیه۲۶.    
۷. انعام/سوره۶، آیه۵۹.    
۸. نور/سوره۲۴، آیه۶۱.    
۹. قصص/سوره۲۸، آیه۷۶.    
۱۰. منافقون/سوره۶۳، آیه۷.    
۱۱. حجر/سوره۱۵، آیه۲۱.    


۴ - منبع



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «فتح»، ج۵، ص۱۴۵.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.